جامعه شناسی فردی و قانون
ضرورت قانون چنان آشکار و پیداست که نیازی برای توضیح نمی گذارد. قانون طبیعت، قانون جهان هستی، قانون سلامت، قانون موفقیت و … بر جزء جزء زندگی حکم می رانند و بود و نبود آن را شکل می دهند.
قانون چنان فراگیر، قطعی و همه جایی است که علم نیز وظیفه خویش را شناخت، فهم و درک قوانین شمرده است.
به همین منوال، جامعه شناسی نیز به مطالعه قوانین زندگی اجتماعی می پردازد و گرچه تفاوت هایی را بین قوانین علوم به میان آورده است، ولی در وجود و حضور قوانین اجتماعی شک و تردیدی ندارد و به هر آشفتگی، بی نظمی، نابسامانی، درهم ریختگی و بی فایدگی می خواهد با یافتن قوانین و به کارگیری قانون ها سر و سامان دهد.
اگر زندگی زناشویی دچار مشکل شده باشد
همکاری در سازمان با اختلال روبرو است
هویت اجتماعی از قوت و شدت افول کرده باشد
کارگران به کار و تولید دل نمی دهند
جوانان از تابعیت والدین سرباز زده اند
مصرف گرایی بر جامعه غلبه گرفته است
سلطه و فرمانبری از رونق افتاده است
و ….
در هر یک از این موقعیت های اجتماعی، جامعه شناسی به بررسی مشکلات می پردازد و برنامه هایی را جهت اصلاح و بازگشت به وضعیت عادی و هنجاری در نظر می گیرد که اجرای تمام و کمال قوانین، قواعد، هنجارها و اصولی است که زیر پا گذاشته شده است.
به این ترتیب، فرض همیشگی این است که اگر قوانین انجام شوند، شرایط در روال طبیعی جریان دارد و اگر قوانین به هر دلیلی نقض شوند، مشکلات و آسیب ها پدیدار می شوند. از اینرو، دستورالعمل کلی و اساسی برای زندگی «پیروی از قوانین» می باشد.
«پیروی از قوانین» را می توان یکی از دستاوردهای بزرگ انسان در تاریخ بشری دانست. آدمی از ابتدای حیات درصدد شناخت قوانین و بهره گیری از آنان برای زندگی مناسب و مطلوب خود بوده است و از معرفت و علم، تکنولوژی و تولیدات، رفاه و سلامت، شادی و … همه با شناخت قوانین به دست آمده اند.
جامعه شناسی نیز به برای کسب دستاوردهای بزرگ به دنبال قوانین زندگی جمعی است و در این راستا، موفقیت هایی در شناخت تفاوت جوامع، دلایل توسعه، همبستگی، سلطه، طبقات و … به دست آورده است.
اما، از همان ابتدای شکل گیری جامعه شناسی تفاوت روشن و آشکاری بین قوانین اجتماعی و قوانین طبیعی مورد توجه قرار گرفت و تا به امروز نیز مکاتب جامعه شناسی بین این دو جریان (همسانی یا تفاوت بین قوانین اجتماعی و طبیعی)، در نوسان است.
قوانین طبیعی برای همه زمان ها و همه مکان ها جاری هستند و بدون تغییر عمل می کنند. اما قوانین اجتماعی تابع شرایط زمانی و مکانی می باشند و بنابراین حتمیت و قطعیت وجود ندارد و قوانین اجتماعی بر بنیان نسبیت و احتمالات پایه ریزی می شوند.
چنان که ملاحظه می گردد این تفاوت، قوانین را به دو دسته (دایمی – محتمل)، تقسیم می کند. تفاوتی که مرزی را بین علوم پایه و علوم انسانی به وجود آورده است. اما، این تفاوت مانع از این امر نیست که قانون سامان بخش امور است و بنیان شرایط بر آن استوار می گردد.
اما، نکته مهم که در هجمه اهمیت و ضرورت قانون (قطعی – نسبی)، از نگاه جامعه شناسی به دور مانده است «تفاوت تک تک آدمیان» است.
هر انسان موجودی متفاوت از انسان دیگر است
استعدادهای متفاوت
علایق متفاوت
هوش و توانایی های متفاوت
ظرفیت و پتانسیل های متفاوت
تعداد تفاوت ها، قابل شمارش نیست و کافی است به این نکته اشاره کنیم که هیچ دو انسانی را حتی از نظر چهره و ظاهر مشابه نمی یابیم.
بنابراین، چگونه ممکن است برای تمامی آدمیان قوانین یکسان برشمرد؟
و زندگی و امورات آنان را منوط به قوانین و هنجارهای یکسان دانست؟
همه باید به مدرسه بروند و در مدرسه همه باید ریاضی … بخوانند!
همه باید ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند!
همه باید ساعات مشخصی غذا بخورند و بخوابند!
همه باید در مهمانی لباس رسمی بپوشند و یکجور عمل کنند!
همه باید برای گرفتن جایزه، افتخارات مورد تایید بیافریند.
همه باید با ریتم مشخصی کار کنند و بازنشسته شوند!
همه باید …
این تفاوت نگری، فراتر از پلورالیسم و کثرت گرایی است.
دیدن تفاوت تک تک افراد و توجه به این تفاوت ها، انسان را به مقام موجودی برتر از تمام موجودات هستی می رساند.
ادیسون، انیشتن، شکسپیر، داوینچی، هاوکینگ، جابز … کسانی بودند که با تفاوت هایشان، با فهم تفاوت استعداد و علایقشان … زندگی بهتری را برای مردم جهان آفریدند.
قصد تقلیل جامعه شناسی به روان شناسی نیست.
این تفاوت ها در موقعیت های اجتماعی رشد می کنند و به بار می نشیند، به شرط آن که قوانین اجتماعی مسلط (مشترک سازی ها، سازگاری، همنوایی …)، اجازه رشد به تک تک افراد را با قاعده ها و قوانین مخصوص به خویش بدهند.
بنابراین، لازم است به همان ضرورت پافشاری بر شناخت و کاربرد قانون، به تفاوت میان تک تک افراد نیز به عنوان یک قانون نگریست و جامعه شناسی زمینه های پرورش و بالندگی تفاوت ها را در بسترهای اجتماعی برای اجرای این قانون فراهم نماید.
به بیان دیگر، باید جامعه شناسی فردی را نیز مورد توجه قرار داد.