سبک زندگی و اقسام آن در جامعه شناسی
هدف این مقاله را شناخت سبک زندگی و اقسام آن به طور کلی تشکیل می دهد.
مفهوم سبک زندگی دارای تاریخچه ای طولانی است که کسانی چون ماکس وبر، زیمل، سوبل، بوردیو و اسشیس ابعادی از این مفهوم را بررسی کرده اند.
همچنین مطالعات پارکر در این زمینه حائز اهمیت است.
اما کارهای دیگر در خصوص طبقه اجتماعی، سبک زندگی و اقسام آن توسط یانگ و ویلموتو کار مطالعاتی چرخه زندگی خانواده بوسیله راپوپورت موجب توجه ویژه ای به این قضیه شد که باید سبک زندگی را در متن اجتماعی در ارتباط با گروه های اجتماعی تحلیل و بررسی کرد (جهانگیر، 14:1389).
ماکس وبر واژه سبک های زندگی را برای اشاره به اقسام شیوه های رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرش هایی که مشخص کننده گروه های منزلتی متفاوت بودند، به کار گرفت.
به اعتقاد آدلر هر کس برای خود سبک زندگی ای دارد که خالق مجموعه و اقسام از رفتارهای ویژه است، رفتارهایی ناشی از تفکر، هیجانات، عواطف که بازتاب هویت فرد است (خادمیان٬ 1388: 17).
سولومون بر این باور است که سبک زندگی، فعل و انفعالات فرد را در محیط اجتماعی نشان می دهد.
به زعم وی در جوامع سنتی انتخاب ها بر اساس طبقه و کاست محیط روستایی یا خانواده دیکته می شود، در حالی که در جوامع مدرن مردم دارای آزادی عمل بیشتری در انتخاب کالاها، خدمات و فعالیت هایی هستند که به نوبه خود سبک زندگی آنان را خلق می کنند.
گیدنز معتقد است که سبک زندگی اقسام آن را می توان به مجموعه ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آن ها را به کار می گیرد، چون نه فقط نیازهای جاری او را بر می آورند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران متجسم می سازند (گیدنز، 120:1378).
فردی که در جوامع مدرن زندگی می کند بیشتر هویت فردی خود را در سبک زندگی اش متجلی می سازد و بدین ترتیب سبک زندگی به گونه ای ملازم مدرنیته است، چون متضمن «انتخاب» است، مفهومی که در فرهنگ سنتی بی معناست، چون در زندگی گذشته انسان عملاً گزینشی در کنار نبود.
سنت یا عادت و رسوم گذشته، برنامه ای از پیش تعیین شده عرضه می کرد که در اجرای آن نوعی جبر پنهان موجود بود، اما در دنیای جدید انتخاب های متنوع و گوناگونی پیش روی فرد قرار می گیرد، فردیتی که اساساً برآمده از مفهوم آزادی مدرن است و از همین عنصر انتخاب و آزادی است که فرد در پی ترجیحات و علایق خویش، شیوه ای را آگاهانه بر می گزیند (باکاک ٬ 1381: 78).
به استناد این نظریات می توان نتیجه گرفت اقسام سبک زندگی به حسب «نوع» به دو دسته کلی اختیاری و اجباری تقسیم می شود.
طبیعتاً هر چه سبک زندگی بر اساس ترجیحات و علایق افراد انتخاب گردد، می توان سبک زندگی را اختیاری در نظر آورد و بالعکس هر چه افراد به جهت فشارهای اجتماعی و ترجیحات هنجاری به سبک زندگی مرسوم تن دهند، سبک زندگی آنان اجباری و تقلیدی خواهد بود.
در واقع، سبک زندگی اختیاری، شیوه آگاهانه برای زیستن است که به انتخاب، اراده و علایق فردی برگزیده می شود، اما در سبک زندگی اجباری فعلیت افراد در حداقل ممکن قرار داشته و الزامات و جبرهای اجتماعی سبک زندگی را تعیین و دیکته می نمایند.
چنی در کتابی که با نام «سبک زندگی» می نویسد:
«پدیده سبک زندگی مجصول کتمان ناپذیر توسعه مدرنیته است و نه تنها به مثابه ایده اهمیت ویژه ای دارد، بلکه تلاشی در جهت نمایش هویت فردی بوده است» (چنی، 1996: 158).
چنی، سطح یا ظاهر، خود و حساسیت را شاخص های سبک زندگی می داند (همان: 71).
سوبل سبک زندگی را «شیوه های متمایز زندگی» می نامد و معتقد است که می توان با سنجش اقسام رفتار بروز یافته و قابل مشاهده، شاخص سازی نمود و در تحقیقاتی به تفکیک اقسام سبک های زندگی دست یافت.
وی در بحث جامعی به این نتیجه می رسد که شاخص های اقسام سبک زندگی باید بیانگرانه باشند، بدان معنا که هریک از این شاخص ها به خودی خود مبین وجهی از زندگی و در جامعه قابل تشخیص باشند (جهانگیر، 1389: 75).
پس صرفنظر از شاخص انتخاب فردی – اجبار اجتماعی، شاخص تعیین کننده دیگر در اقسام سبک زندگی، میزان آشکار و پنهان بودن است.
یعنی افراد به چه میزان تمایل به بروز رفتارها و کردارهای خویش در قالب علایق و ترجیحات شخصی در محافل و مجامع عمومی دارند.
یا به بیان دیگر، تفاوت ماهوی در افکار، گفتار و کردار افراد در فضای خصوصی و عمومی وجود ندارد و نیازی به پنهان کاری نیست.
لذا، هر چه سبک زندگی آشکارتر باشد، میزان اختیاری بودن آن بیشتر است و بالعکس هر چه افراد سعی دارند از ابراز وجود و خصوصیات هویتی خویش پرهیز نمایند، بیشتر به سوی سبک زندگی اجباری کشانده شده اند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت اقسام سبک زندگی به حسب «نوع» به دو دسته کلی اختیاری و اجباری قابل تقسیم است که دو عامل بنیادی آن انتخاب فردی- الزامات اجتماعی و میزان آشکار بودن- پنهان کاری می باشد.
منابع
1- آسا برگر، آ. (1379). نقد فرهنگی. ترجمه: ح، مشیر زاده. تهران: انتشارات باز.
2- باکاک، ر. (1381). مصرف. ترجمه: خ، صبری. تهران: نشر و پژوهش شیرازه٬ چاپ اول.
3- چنی، د. (1378). سبک زندگی. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی.
4- خادمیان، ط. (1388). سبک زندگی و مصرف فرهنگی. تهران: انتشارات جهان کتاب.
5- گیدنز، آ. (1378). تجدد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید). ترجمه: ن، موفقیان. تهران: نشر نی. چاپ اول.
6- گیدنز، آ. (1380). پیامدهای مدرنیته. ترجمه: م، ثلاثی. تهران: نشر مرکز. چاپ دوم.
پایان نامه ها
1- چاووشیان، ح. (1380)، سبک زندگی و هویت اجتماعی (مصرف و انتخاب های ذوقی به عنوان شالوده تمایز و تشابه اجتماعی در دوره اخیر مدرنیته). رساله دکترا، دانشگاه تهران٬ دانشکده علوم اجتماعی.
2- خادمیان، ط. (1386)، بررسی تاثیر رسانه های جمعی بر سبک زندگی (مطالعه موردی زنان شهر تهران). رساله دکترا، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات.
3- جهانگیر، ز. (1389)، بررسی رابطه سبک زندگی و مصرف گرایی، رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار.
منابع انگلیسی
1- Chaney, D. (1996) “Life Styles”‚ London: Routledge.
2- Bodner, Ehud and Sara Cohen-Fridel, (2010) “Relations between attachment styles, ageism and quality of life in late life”, International Psychogeriatrics, Vol.22, No.8, P. 1353–1361.
3- Sobel, M. (1981) “Life style and social structure: concepts‚ definitions and analysis”. Academic Press.