جامعه شناسی و کتاب های ناخوانده
مطالعه و تحقیق در احوال مردم، رفتارها و باورهای جمعی … موضوع علم جامعه شناسی است.
مردم به چه فکر می کنند؟ چگونه باورهای و اعتقادات خویش را حفظ می کنند؟
چرا به باورها و گرایشات خود عمل می کنند؟
چگونه پیمان دوستی و خانوادگی را دوام می بخشند؟
چرا برخی گروه ها مقابل هم قرار می گیرند؟ و از این دست موضوعات
اگر منتهاالیه مثبت زندگی جمعی را دوستی و پیوندهای محکم همبستگی، و منتهاالیه منفی آن را جدایی و ستیز به شمار آوریم، جامعه شناسی مشغول مطالعه و بررسی هر آنچه است که در سرتاسر این طیف تموج زندگی جمعی وجود دارد.
از همین روست که جامعه شناسی شامل حوزه ها و گرایشات زیادی (معرفت، شهری، دینی، آموزش و پرورش، جنگ …)، و موضوعات گوناگون (شادی، امنیت، قومیت …)، می شود. در واقع، گستره مطالعاتی جامعه شناسی به پهنای زندگی جمعی وسعت دارد.
لذا، انتظار می رود که برای هر موضوعی که در جامعه وجود دارد بتوان کتاب ها و نوشته هایی علمی جامعه شناسانه یافت.
اما پس از سال ها خواندن و آموختن در جامعه شناسی و خرسندی از مطالب گوناگون و موضوعات متفاوت که هر یک دریچه ای به زندگی جمعی هستند با تعجب و حیرت به خط پایان می رسید.
آنجا که مهارت و مطالعات علمی به بار می نشیند و می توان به حرفه و تخصص بالید با فقدان و کمبود روبرو می شوید!
فقدان و کمبودی که همه ارزش های دانستن و شناختن را به پوچی می کشد!
فقدان و کمبودی که از عظمت جهان و بزرگی کهکشان ها چیزی باقی نمی گذارد!
فقدان و کمبودی که بیداری و تلاش را به خاموشی می برد!
فقدان و کمبودی که لذت و خوشی را از نفس می اندازد!
و خلاصه
فقدان و کمبودی که زندگی و زنده ماندن را بی معنا می سازد!
کمبود، نبودن، نداشتن از کالاها گرفته و جنبه مادی زندگی تا خوبی ها و ابعاد معنوی زندگی موجب رنجش و درد بشر بوده و هست.
کتاب های ناخوانده جامعه شناسی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آلام و دردهای آشکار و پنهان بزرگی را برای زندگی جمعی به همراه آورده اند.
فراموش نکنیم که
دردها و سختی ها
رنج ها و آزادگی ها
با زندگی عجین هستند. همچنان که سختی بالا رفتن از کوه با آسانی پایین آمدن توامان است. سختی و مشکلات نیز با راحتی و آسایش، دو روی سکه زندگی هستند.
اما، آنجا که دردها مانع از جریان گرفتن نبض زندگی می شوند
آنجا که رنج ها مانع از فهم زیبایی حیات هستند
آنجا سختی ها از کمبود، فقدان، نبود و نداشتن زاییده شده اند که با به دست آوردن و داشتن خاتمه می یابند.
آنچه جامعه شناسی به آن نپرداخته است و کمبود، نبود و نداشتن به تولد رنج، مصیبت و درد انجامیده است، هدف زندگی جمعی است.
واقعاً هدف زندگی جمعی چیست؟
جامعه شناسی باید قبل مطالعه جزء جزء زندگی جمعی به آن می پرداخت.
هدف جامعه چیست؟
هدف خانواده چیست؟
هدف کار و شغل چیست؟
هدف از خوابیدن و بیدار شدن چیست؟
هدف از دوستی یا نفرت چیست؟
هدف از …
زندگی جمعی در سیر بلند و بالای جامعه شناسی به بی معنایی و بی جهتی رفته است.
هدف از این مراسم قومی چیست؟
هدف از آداب دینی چیست؟
هدف از ازدواج چه می باشد؟
هدف از آموزش و تلاش برای چیست؟
هدف از …
«فقدان و کمبود هدف» باعث شده است، زندگی تکرار اَعمال ناخواسته ای باشد که با فشار و تحمیل بر فرد فرود می آیند و به درد و سختی می انجامند.
جامعه شناسی با فراموشی هدف زندگی جمعی به دنبال فهم زندگی جمعی رفته است و جای تعجب ندارد که یافته هایش از فشار اجتماعی، سلطه اجتماعی، کنترل اجتماعی، پاداش و مجازات اجتماعی، مراقبت و نظارت اجتماعی … حکایت می کند.
به این ترتیب، لازم است خواندن کتاب های ناخوانده را آغاز کنیم و با مطالعه و تحقیق «هدف»، منتظر دستاوردهای دیگری از جنس مهربانی اجتماعی، علایق اجتماعی، یاری اجتماعی، مودت اجتماعی … باشیم که وجود انسان را استوار می گرداند.
خواندن کتاب های ناخوانده هدف، جهت و چرایی که با اوجی که به زندگی می دهند، سختی ها و رنج هایش کوچک و قابل فهم می شوند و برای رسیدن (به هدف …)، شیرین و دلنشین می نمایند.